طرز تهیه :
و آشی طبخ کرده ام برایتان بدون یک وجب روغن،
و به قانون تمامی آشها هر بُنشن و حبوباتی که در خانه داشتم داخل دیگ ریخته و گوساله ای که بی اذن من به کوچه رفته بود و من قلم پایش را شکستم و آبش را به همراه میوه های آفتاب خورده ی باد کرده روی دستم را که قرار بود در شبهای پاییز و زمستان کنار خانواده میل شود اعم از:آلو، برگه زرد آلو، و آلبالو خشکه را با بُنشن و سبزی همنشین کردم، سپس رشته ی افکار آش را هم شکاندم و به دیگ اضافه کردم تا رشته ی امور به دستم بیاید😅
در آخر تیر خلاصی همچو رب انار را اضافه نمودم تا جمع میوه ها جمع گردد و دور هم خوش باشند
و پیاز داغ و نعناع داغ هم که تاج سر هر آشی هستند رفتند به دور همی میوه ها

و جلا میدهد این آش دستگاه گوارش را😅
در آخر نوای زیرخاکی( عشق من) رویش سوار شد و مبادا گمان کنید منظورم عشق زمینی و مشتقاتش است یا مانند سعدی و حافظ و خاقانی و عطار دم از عشق آسمانی میزنم بلکه منظور از عشق من خود این آش است که واله و شیفته طعمش هستم، طعمی که تکلیفش معلوم نیست ترش است یا شیرین
و چون عشق های زمینی ام اعم از همسر و فرزندان با معشوق من سر ناسازگاری دارند ازین جهت هر چند سال یکبار اجاق من سنگینی دیگ این آش را روی خودش حس میکند،
جایتان سبز
باقی بقایتان، جانم فدایتان😊